تنها تاریخی که درد و اندوه ایرانی را فریاد زد، بخش تاریخی شاهنامه بود

تنها تاریخی که درد و اندوه ایرانی را فریاد زد، بخش تاریخی شاهنامه بود

اکسیبو/خراسان رضوی یک شاهنامه‌پژوه گفت: در طول تاریخ ستیز با فرهنگ آیین‌های ایرانی به اوج رسیده بود و زمانی که ایرانی شکسته دل می‌شود، فردوسی فریاد می‌زند و تنها تاریخی که درد و اندوه ایرانی را نوشته و فریاد زده، بخش تاریخی شاهنامه است.

علیرضا قیامتی در سلسله نشست های شاهنامه‌خوانی که به صورت مجازی برگزار شد، در خصوص شاهنامه ستیزی از قدیم تا جدید، اظهار کرد: در طول تاریخ به فرهنگ ایرانی در شاهنامه ها بی‌مهری‌هایی صورت گرفته است که آغاز این شاهنامه‌ستیزی‌ها پیش از فردوسی بوده. همچنین حماسه‌سرایانی که پیش از فردوسی در ادبیات ما پدید امده بودند نیز مورد هجمه قرار گرفتند و با آن‌ها برخورد شد، چرا که به شاهنامه پرداخته بودند.

وی افزود: ما امروزه هیچ نشانی از شاهنامه ابوعلی محمد بن احمد بلخی، مسعوی مروزی، ابومنصوری، آفرین‌نامه ابوشکور بلخی که یک اثر حماسی و اخلاقی بود در دست نداریم. همچنین از گشتاسب‌نامه ابو منصور محمد بن احمد دقیقی طوسی نیز اگر فردوسی آن را در دل شاهنامه حفظ و ماندگار نمی‌کرد ما امروزه از آن همه اثر نشانه‌ای در دست نداشتیم و قطعا به سرنوشت شاهنامه ابو علی محمد بن احمد بلخی دچار می‌شد.

این شاهنامه‌پژوه اضافه کرد: دیوان بسیاری از شاعران ستایشگر در این دوره باقی مانده، اما هیچ نشان و اثری از شاهنامه‌ها و حماسه‌های بزرگ زبان فارسی باقی نمانده و این مهم نشان دهنده این است که پیش از فردوسی نیز روند ستیز با شاهنامه‌های ایرانی و آنچه که رنگ ایرانی داشت، پدید آمده بود، زیرا فضای بسیار سنگین و نامهربانانه‌ای به فرهنگ ایرانی بود که حاکمان بغداد و غزنوی روی و مهری به فرهنگ ایران نداشتند.

وی عنوان کرد: فرهنگ ایران به خاطر این ۲ حاکم در تنش بسیار بزرگی قرار گرفته بود و در چنین زمانه‌ای که هر کس از ایران سخن می‌گفت و نمادها و اسطوره‌های ایرانی را فریاد می‌کرد با بی‌مهری و حتی دشمنی مواجه می‌شد؛ درنتیجه تلاش می‌کردند که گذشته ایران را در نگاه ایرانیان زشت و ناپسند جلوه بدهند، اما فردوسی به میدان می‌آید و جانانه، فلسفی و خردمندانه از فرهنگ ایران دفاع می‌کند.

شاهنامه ارزشمندترین اثر سترگ ایران بوده است

قیامتی خاطرنشان کرد: شاهنامه ارزشمندترین اثر سترگ ایران بوده است و ایرانیان هیچ چیز را به اندازه شاهنامه محترم و بزرگ نمی‌دانستند و هیچ کس را به اندازه رستم جهان پهلوان بزرگ ارزشمند نمی‌دانستند و به همین دلیل این سخنان جایگاهی نمی‌توانست داشته باشد. ستیز با شاهنامه چنین شده بود که حتی مورخان بزرگ نمی‌توانستند نام فردوسی را در آثار خودشان نقل کنند و در تاریخ بیهقی هیچ نشان و نامی از شاهنامه و فردوسی نداریم در حالی که بیهقی در نزدیکی توس و هم سرزمین و همزمان بود اما نامی از فردوسی نیست. این مسائل و چالش‌هایی که رخ می‌داد نشان دهنده این است که یک خط فکری و جریان تلاش می‌کرد تا آنچه که رنگ و بوی اسطوره‌های ایرانی را دارد، نادیده گرفته شود.

شاهنامه ستون و بنیاد بود

وی تصریح کرد: شاهنامه ستون و بنیاد بود و عده‌ای تلاش می‌کردند که شاهنامه را بیش از همه مورد هجمه قرار دهند، حتی با شاعران دیگر از جمله نظامی هم چنین رفتاری را داشتند. در این زمان ستیز با فرهنگ آیین‌های ایرانی به اوج رسیده بود و زمانی که ایرانی شکسته دل می‌شود فردوسی فریاد می‌زند. تنها تاریخی که درد و اندوه ایرانی را نوشته و فریاد زده بخش تاریخی شاهنامه است.

این شاهنامه‌پژوه ادامه داد: حتی در آن دوران داشتن کتاب‌هایی که اندیشه و فرهنگ ایرانی را فریاد می‌کرد، جرم محسوب می‌شد و فردوسی در چنین زمانه‌ای به میدان آمد و فرهنگ ایرانی را فریاد زد. همچنین در آن دوره شاعرانی بودند که به فردوسی اتهاماتی را می‌زدند که چرا فردوسی از ایرانیان سخن گفته است.

قیامتی خاطرنشان کرد: فردوسی تمام سرمایه خود را به پای ایران گذاشت؛ حتی زمانی که بیمار شد نگران بود که شاهنامه به پایان نرسد و از خدا می‌خواهد که به او عمری بدهد تا بتواند شاهنامه را به پایان برساند و با همه این تلاش‌ها شاهنامه و حماسه‌های آن باقی ماند.

پایان خبر اکسیبو    

آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "تنها تاریخی که درد و اندوه ایرانی را فریاد زد، بخش تاریخی شاهنامه بود" هستید؟ با کلیک بر روی فرهنگ و هنر، ممکن است در این موضوع، مطالب مرتبط دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "تنها تاریخی که درد و اندوه ایرانی را فریاد زد، بخش تاریخی شاهنامه بود"، کلیک کنید.