ساختارهای مهم شهر بلقیس اسفراین: بررسی جامع آثار باستانی

ساختارهای مهم شهر بلقیس اسفراین: بررسی جامع آثار باستانی

ساختارهای مهم شهر بلقیس اسفراین

شهر بلقیس اسفراین، گنجینه ای پنهان در دل خراسان شمالی، میزبان شماری از مهم ترین ساختارهای خشتی و گلی ایران است. این بناهای تاریخی، از ارگ باشکوه تا مساجد و کوره های سفالگری، روایتگر تمدنی کهن و نبوغ معماری مردمان گذشته هستند که برای هر بازدیدکننده تجربه ای عمیق از تاریخ فراهم می آورند.

شهر بلقیس اسفراین، که گاه از آن به عنوان اسفراین کهن نیز یاد می شود، نه تنها یک محوطه باستانی است، بلکه موزه ای زنده از تمدن، تاریخ و هنر ایران به شمار می رود. این شهر تاریخی که پس از ارگ بم، دومین بنای بزرگ خشتی و گلی ایران محسوب می شود، در سه کیلومتری جنوب غربی اسفراین کنونی و در مسیر کهن جاده ابریشم قرار گرفته است. وسعت ۱۸۰ هکتاری آن، از یک مجموعه آثار شامل بقایای ارگ و خندق پیرامون آن، شارستان با برج و بارو، مقبره شیخ آذری، ویرانه های معروف به منارتپه (که زمانی مسجد جامع شهر بود)، کوره سفالگری، آب انبارها، بازار، کاروانسرا، بنای یخدان ها و یک گورستان وسیع در نزدیکی دروازه شرقی تشکیل شده است.

موقعیت استراتژیک شهر بلقیس در چهارراه مسیرهای تجاری و فرهنگی، آن را به مرکزی پویا برای تبادلات کالا، دانش و ایده ها تبدیل کرده بود. از دوران پیش از اسلام تا پایان دوره صفویه، زندگی در این شهر به طور مداوم جریان داشته است و هر دوره، لایه ای جدید به هویت غنی آن افزوده است. این شهر، که در سال ۱۱۳۱ هجری قمری توسط افغان ها به طور کامل ویران شد، اکنون با تلاش های باستان شناسی، داستان های ناگفته خود را روایت می کند و اهمیت شناخت ساختارهای معماری آن برای درک عمق تاریخ، تمدن و هنر گذشتگان ضروری است.

ارگ بلقیس (نارین قلعه): دژ مستحکم و قلب شهر

در میان ویرانه های شهر بلقیس اسفراین، ارگ بلقیس با عظمت خاص خود، همچون قلب تپنده شهر باستانی، خودنمایی می کند. این ارگ که به نارین قلعه نیز شهرت دارد، بزرگترین قلعه باستانی خشتی و چینه ای ایران به شمار می رود. گستردگی آن به بیش از ۵۱۷۱۲ متر مربع می رسد و زمانی دارای ۳۰ برج به ارتفاع حدود ۱۱ متر بوده است که امروز بقایای آن ها بر استحکام و ابهت این دژ باستانی گواهی می دهند. در اطراف ارگ، خندقی وسیع حفر شده بود که نفوذ به قلعه را بسیار دشوار می ساخت و امنیت ساکنان را تضمین می کرد.

مصالح اصلی به کار رفته در ساخت این دژ، گل و چینه است که در بخش هایی برای افزایش استحکام، از خشت، آجر و چوب نیز استفاده شده است. دروازه ورودی اصلی ارگ در ضلع شمالی قرار داشته و به سمت شارستان گشوده می شده است. اگرچه امروزه بخش های عمده ای از این ارگ به تلی از خاک تبدیل شده و فضاهای داخلی آن به دلیل کاوش های غیرمجاز گذشته، مضطرب گشته اند، اما بقایای آن همچنان نشان دهنده یک ساختار منظم و پیچیده معماری است.

معماری و فضاهای داخلی ارگ

کاوش های باستان شناسی در داخل ارگ، بخش های کوچکی از فضاهای مسکونی را آشکار ساخته است. اتاق هایی تو در تو به شکل مربع و مستطیل با ابعاد گوناگون و دیوارهایی قطور از خشت هایی به ابعاد ۵×۲۵×۲۵ سانتی متر و ملات گل بنا شده اند. بسیاری از این اتاق ها دارای چندین ورودی در جهات شمالی، شرقی و جنوبی هستند که احتمالاً برای تهویه مناسب در فصول گرم سال طراحی شده بودند. کشف پاشنه های آجری درب، حکایت از آن دارد که این اتاق ها زمانی دارای درهای چوبی یک لَت بوده اند.

یکی از یافته های جالب توجه در این فضاها، کشف تنورهای کوچکی است که درست در زیر کف اتاق ها قرار گرفته اند. می توان تصور کرد که این تنورها در فصول سرد سال، کاربردی شبیه به کرسی داشته و به گرمایش خانه ها کمک می کرده اند. دیوارهای داخلی با اندود کاهگل، گل آخری و گچ تزئین شده بودند و داغ های گل آخری بر روی دیوارها، نشان از تزئینات ظریف گذشته دارد. همچنین، کشف سفال های آبی و سفید شاخص دوره صفوی در چاله های دفن زباله، گواه استقرار مداوم در این بنا تا دوره صفویه و حتی پس از آن تا اواخر قاجار بوده است.

در بخش شمالی منازل مسکونی، بقایای یک سیستم آبرسانی شامل مسیر آب (تنبوشه)، حوض انبار و برکه کشف شده است که ورودی های اصلی خانه ها به این فضاها منتهی می شدند. این امر نشان دهنده توجه به تأمین آب و آسایش در معماری داخلی ارگ بوده است.

تاریخ گذاری و دوره های استقرار

استناد به متون تاریخی و یافته های باستان شناسی، اولین دوره استقرار در ارگ بلقیس را به دوره سلجوقیان باز می گرداند. پس از آن، چندین بار فعالیت های مرمتی و ساخت و ساز در پیکره ارگ مشاهده می شود. ارگ بلقیس در نهایت توسط افغان ها به تصرف درآمد و به طور کامل تخریب شد، اما با وجود این ویرانی، خانواده هایی به طور مستقل تا اواخر دوره قاجار نیز در این مکان زندگی می کرده اند. این دژ مستحکم، با تاریخچه ای پر از فراز و نشیب، نمایانگر استقامت و پایداری مردمان این سرزمین است.

شارستان: محدوده عمومی و زندگی شهری

شارستان، به عنوان بخش مسکونی و تجاری شهر، در کنار ارگ، قلب زندگی شهری را تشکیل می داده است. این محدوده، که امروزه در شمال شرق ارگ قرار دارد، عمدتاً به دلیل فعالیت های کشاورزی مسطح شده است و تنها در برخی نقاط، برج و باروی شارستان قابل مشاهده است. اطلاعات جامع از حصار و شارستان شهر اسفراین در قرون اولیه اسلامی کمتر در دسترس است، چرا که در آن دوران بیشتر با عنوان شهر اسفراین از آن یاد می شده، اما در دوره سلجوقی، از قلعه شهر سخن به میان آمده است.

شواهد تاریخی و باستان شناسی

متون تاریخی به وجود حصار در دوره سربداران اشاره کرده اند، از جمله نوشته های دولتشاه سمرقندی درباره حکومت پهلوان حیدر قصاب که نصرالله باشتینی در اسفراین علیه او شورش کرد و برای یک سال قلعه را در محاصره داشت. شرف الدین علی یزدی در «ظفرنامه» گزارش می دهد که حصار این شهر توسط سپاه تیمورلنگ کاملاً با خاک یکسان شد. او در توصیف ویرانی می نویسد:

چون قهر سپاهش درآمد دست همه خلق شد کشته شهر پست، حصار و بیوت و مساکن نماند و جز نامی از اسفراین نماند.

پس از آن، در دوره صفویه، به دلیل حملات مکرر ازبکان، قلعه (کهندژ) اسفراین اهمیت زیادی یافت، اما حصار آن نیز همچنان نقش خود را حفظ کرد. اسکندربیک منشی در کتاب «عالم آرای عباسی»، به تفصیل محاصره شهر توسط عبدالمومن خان ازبک را شرح داده و از تلاش های فراوان برای استحکام بخشی و دفاع از قلعه و حصار شهر سخن می گوید.

کلنل ادوارد ییت، سیاح انگلیسی، در سفرنامه خود از این بخش به عنوان شهر قدیمی اسفراین یاد کرده که در شمال شرق ارگ واقع شده و محیط آن نزدیک به سه میل بوده است. او اشاره می کند که دیوارها هنوز در بعضی نقاط ۳ تا ۴ متر ضخامت داشتند. پی. ام. سایکس نیز با ییت هم عقیده بوده و از بقایای مسجد، بازار و چند بنای نامشخص در شمال ارگ سخن می گوید. عکس های هوایی اریک اشمیت در سال ۱۹۳۷ میلادی، به وضوح جدایی ارگ و شهر را نشان می دهند و دیوارهای تدافعی با برج و بارو را در داخل شارستان به تصویر می کشند.

توصیفات غلامرضا سهرابی در سال ۱۳۰۱ شمسی، از شهر بزرگی با چهار دروازه، طولی حدود ۱۴۰۰ و پهنای ۱۰۶۰ ذرع خبر می دهد. او به کشف یک حمام که آجرش به غارت رفته و بازاری با آثار دکان ها اشاره می کند که طول آن تقریباً هفتصد ذرع بوده است. این شواهد، تصویری از یک شهر سازمان یافته با زیرساخت های عمومی مانند بازار و حمام را در ذهن ترسیم می کنند.

تغییر ابعاد و کاربری شارستان

بر اساس شواهد، در دوره های مختلف تاریخی، ابعاد و کاربری شارستان دستخوش تغییر شده است. در دوره صفویه و به دلیل ناآرامی ها و حملات ازبکان، محدوده شهر برای دفاع بهتر کوچک تر شد. این تغییرات، نمایانگر سازگاری ساکنان بلقیس با شرایط زمانه و تلاش برای حفظ بقای شهرشان در برابر تهدیدات است. شارستان، با همه ویرانی هایش، هنوز هم گواهی بر زندگی پرجنب وجوش و ساختار شهری پیشرفته بلقیس در اعصار گذشته است.

تپه منار (مسجد جامع): کانون معنوی و فرهنگی شهر

در ساختار اجتماعی شهرهای اسلامی، مسجد جامع همواره نقشی محوری و اساسی داشته است؛ از این رو، تپه منار در شهر بلقیس اسفراین، به عنوان محل استقرار مسجد جامع، کانون معنوی و فرهنگی این شهر به شمار می آمده است. کتب جغرافیایی و سفرنامه ها نیز بر وجود مسجد و مناره در این محل صحه گذاشته اند.

پیشینه تاریخی در متون

حمدالله مستوفی در کتاب «نزهة القلوب»، به مسجدی در اسفراین اشاره می کند که دارای کاسه ای بسیار بزرگ به قطر دوازده گز خیاطی بوده است. کلاویخو، سفیر اسپانیا در دربار تیمور، نیز در سفرنامه خود به طور کلی به خانه ها و مسجدی در اسفراین اشاره دارد، اگرچه موقعیت دقیق آن را ذکر نمی کند. در دوره صفویه، در جریان حملات عبدالمومن خان ازبک که شهر آسیب های فراوانی دید، اشاره شده است که از خشت های مسجد جامع برای ساخت حواله ها و استحکامات استفاده شده بود، که خود نشان از وسعت و اهمیت آن دارد.

فریزر، سیاح انگلیسی، در قرن نوزدهم میلادی از وجود دو مناره و خرابه مسجد جامع در شهر قدیمی اسفراین سخن می گوید. پس از او، پی. ام. سایکس، موقعیت مسجد را به خوبی مشخص کرده و به نقل از یک منبع قدیمی، ذکر می کند که این مسجد حدود پنجاه سال قبل از بازدید او تخریب شده بود. امروزه نیز مردم محلی از این محل به عنوان «منار تپه» یاد می کنند که حاکی از قدمت و جایگاه برجسته این بنا در تاریخ شهر است.

کاوش های باستان شناسی و کشفیات کلیدی

کاوش های باستان شناسی در تپه منار، با هدف شناسایی مسجد جامع، نتایج ارزشمندی را به همراه داشته است. در فصل سوم کاوش ها، یک ورودی آجر فرش، بقایای ستون های آجری و فضاهایی کشف شد. این کاوش ها در فصول بعدی ادامه یافت و منجر به نمایان شدن بقایای یک ساختار احتمالی مسجد-مدرسه مربوط به دوره سلجوقی-ایلخانی گردید.

  • بقایای شبستان مسجد: تاکنون بقایای ۱۶ ستون آجری به طول و عرض یک متر در این فضا کشف شده است. این آجرها از یک ساختار آجری قدیمی تر (احتمالاً ساسانی-صدر اسلام) برداشته شده و در دل دیوارهای خشتی قرار گرفته اند. با توجه به ابعاد و تعداد ستون ها، به نظر می رسد این ساختار پس از تغییرات اولیه، مربوط به شبستان مسجدی از قرون ۳ و ۴ هجری قمری بوده که در دوره های بعد تغییر کاربری یافته است.
  • ایوان ورودی آجر فرش: ساختاری بر روی لایه های قدیمی تر، احتمالاً متعلق به دوره سلجوقی-ایلخانی، که بخش هایی از آن در شمال شرقی تپه منار کشف شده است. این ایوان دارای کف آجرفرش از نوع خفته-راسته بوده و با گچ بری های بی نظیر (از نوع برهشته و دندان موشی) تزئین شده است. این نمونه ها از زیباترین گچ بری های قرون ششم تا هشتم هجری محسوب می شوند.
  • صحن حیاط و حوضچه: بخشی از صحن حیاط و یک حوضچه نیز در این محدوده شناسایی شده است که نشان دهنده ابعاد و کاربری گسترده این مجموعه بوده است.
  • مصالح به کار رفته: در این بنا از آجر، ملات گچ، لاشه و قلوه سنگ برای مقاوم سازی پی استفاده شده است.

جالب آنکه پس از تخریب اولیه (دلایل نامشخص)، قسمت هایی از این مجموعه به یک فضای صنعتی تبدیل شده بود، که شواهد فعالیت کارگاه تولید سفال و ذوب فلزات و آهنگری در آن یافت شده است. این تغییر کاربری، نشان دهنده پویایی و انعطاف پذیری فضای شهری بلقیس در طول تاریخ است.

کوره سفالگری: قلب صنعت سفال سازی بلقیس

در میان ساختارهای مهم شهر بلقیس اسفراین، کشف کوره سفالگری از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ چرا که این کوره، اولین کوره سفال پزی مکشوفه در منطقه خراسان شمالی محسوب می شود و به نیمه دوم قرن ششم هجری قمری تعلق دارد. این کشف، پنجره ای به دنیای صنعت و هنر سفالگری در این شهر باستانی می گشاید و توانایی فنی و رونق اقتصادی آن دوران را به نمایش می گذارد.

اجزای معماری این کوره، شامل بخش های مختلفی است که هر یک وظیفه ای در فرآیند پخت سفال داشته اند:

  • آتشدان: بخش تحتانی کوره که محل برافروختن آتش و تولید حرارت اصلی بود.
  • تاقچه ها: این تاقچه ها در قسمت پایینی کوره قرار داشتند و بر خلاف تصور اولیه که برای چیدن سفال بوده اند، کارشناسان معتقدند که به منظور انتقال حرارت به بخش های بیرونی اتاق پخت و قسمت بالایی کوره طراحی شده بودند، به ویژه در کوره های دوجداره.
  • سکوی پخت: محلی که سفال ها برای پخت آماده و چیده می شدند.
  • گنبد: سازه ای که بر روی تمامی این بخش ها ایجاد می گردید و حرارت را درون کوره حفظ می کرد.

این کوره سفالگری برای پخت سفال های لعاب دار، به خصوص آنهایی که با لعاب فیروزه ای مزین بودند، مورد استفاده قرار می گرفته است. کشف این کوره، به وضوح بر رونق صنعت سفال سازی و مهارت های فنی بالای مردمان بلقیس در آن زمان صحه می گذارد. می توان تصور کرد که این کارگاه ها، نه تنها نیازهای داخلی شهر را برطرف می کرده اند، بلکه محصولات هنری و صنعتی بلقیس را به نقاط دوردست نیز صادر می کرده اند، و بدین ترتیب نقش مهمی در اقتصاد منطقه ایفا می کردند.

آب انبارها: راهکارهای هوشمندانه مدیریت آب

با توجه به اقلیم خشک و کم آب بخش وسیعی از ایران، آب انبارها همواره سازه هایی حیاتی و در عین حال، شاهکارهای معماری محسوب می شده اند. شهر بلقیس اسفراین نیز از این قاعده مستثنی نبوده و آب انبارهای آن، راهکارهای هوشمندانه مردمان گذشته برای مدیریت منابع آب را بازتاب می دهند. قدمت ساخت آب انبار در ایران به هزاران سال پیش بازمی گردد و در فرهنگ این سرزمین، آب همواره ارزشی والا داشته است.

آب انبار جنوبی (زیر باروی شارستان)

این آب انبار در جبهه جنوبی شارستان و درست در زیر باروی آن کشف شده است. موقعیت آن بدین گونه است که ایوان ورودی زیر بارو و مخزن آن در جنوب و خارج از محدوده شارستان قرار دارد. بر اساس مواد فرهنگی کشف شده، این آب انبار به قبل از دوره صفویه تعلق دارد. به نظر می رسد در دوره صفویه، احتمالاً به دلیل حملات ازبکان و کوچک تر شدن محدوده شارستان برای دفاع بهتر، این آب انبار تخریب و بر روی آن دیواری ایجاد شده است.

ساختار آن شامل یک مخزن دایره ای شکل به قطر تقریبی ۴.۲۵ متر و عمق ۵ متر است که در دل زمین با شفته آهک و آجر ایجاد شده است. قسمت داخلی آن بدون اندود بوده و تنها در نزدیکی کف سازه، حدود ۱ متر دارای یک اندود نازک آهک است. این سازه، تصویری از تلاش مردمان بلقیس برای تأمین آب شرب خود در شرایط خاص آن دوران ارائه می دهد.

آب انبار شمالی

در شمال شارستان نیز بخش هایی از یک آب انبار دیگر کشف شده است که نسبت به آب انبار جنوبی، سالم تر به نظر می رسد. این آب انبار نیز متعلق به قبل از دوره صفویه است و ایوان آن به سمت غرب و مخزن آن در شرق واقع شده است. ساختار آن از سه بخش اصلی تشکیل شده است:

  1. ایوان ورودی: این بخش به دلیل قرار گرفتن در زیر جوی آب کشاورزی و تخریبات، اطلاعات زیادی ارائه نمی دهد.
  2. راه پله: برای دسترسی به مخزن آب طراحی شده بود. متأسفانه به دلیل حفاری های غیرمجاز، تنها سه پلکان سالم باقی مانده است.
  3. مخزن: اصلی ترین عنصر آب انبار برای انبار کردن آب. این بخش نیز در دل زمین با شفته آهک و آجر ساخته شده و قسمت داخلی آن برای ضدعفونی و جلوگیری از نشتی آب، با ملات ساروج چند لایه اندود شده بود. سقف گنبدی از نوع رگچین داشته که پس از متروکه شدن، فرو ریخته است.

منابع تأمین آب این آب انبارها عمدتاً از رودخانه بیدواز و قنوات منطقه بوده است، همان طور که آب انبارهای دیگر اسفراین نیز از رودخانه ها یا قنوات تأمین می شدند.

دلایل قرارگیری برخی آب انبارها در خارج از حصار صفوی

اینکه چرا هر دو آب انبار کشف شده در خارج از حصار شارستان دوره صفویه قرار گرفته اند، به ناآرامی های سیاسی شمال شرق ایران در آن دوره بازمی گردد. در زمان صفویه، به دلیل حملات مکرر ترکمانان و ازبک ها، محدوده شهر بلقیس نسبت به دوره ایلخانی کوچک تر شد و بخش هایی از ارگ و حصار برای دفاع بهتر مرمت شدند. به همین دلیل، برخی از سازه های قدیمی تر، از جمله این آب انبارها که احتمالاً در مرکز محله های پیشین شهر قرار داشتند، در خارج از حصار جدید قرار گرفتند. این موضوع، نشان دهنده سازگاری شهری و تغییرات برنامه ریزی شده در مواجهه با تهدیدات امنیتی است.

مقبره شیخ آذری: آرامگاه یکی از مشاهیر شهر

در میان گنجینه های تاریخی شهر بلقیس اسفراین، مقبره شیخ فخرالدین حمزه (فرزند علی ملک) طوسی اسفراینی بیهقی، متخلّص به «آذری»، جایگاهی ویژه دارد. شیخ آذری، از مشایخ و شعرای مشهور قرن هشتم هجری، بخش عمده ای از عمر خود را در ایران و هند سپری کرد. او که در سال ۷۸۴ هجری در اسفراین دیده به جهان گشود و به دلیل محل تولدش به «اسفراینی» مشهور شد، همچنین در طوس اقامت گزید و از این رو به «طوسی» نیز شناخته می شد. نام «آذری» را نیز به خاطر ولادتش در ماه آذر بر خود نهاد.

شیخ آذری پس از گذراندن مراحل سلوک و سفرهایی به مکه و هندوستان، به مقام ملک الشعرایی در دربار سلطان احمدشاه بهمنی رسید. او به دستور این شهریار، نظم «بهمن نامه» را آغاز کرد. وفات او در ۸۲ سالگی و در سال ۸۶۶ هجری قمری در زادگاهش، اسفراین، اتفاق افتاد و همان جا به خاک سپرده شد. آرامگاه او تا به امروز زیارتگاه مردم منطقه و دوستداران عرفان و شعر است.

معماری بنا

بقعه حمزه بن علی ملک آذری، به عنوان بخشی از مجموعه شهر تاریخی بلقیس اسفراین، با شماره ۴۴۹۷ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. این بنا از دو فضای معماری مجزا با ابعاد متفاوت تشکیل شده است: بخش جنوبی به عنوان نمازخانه و بخش شمالی به عنوان مدفن و آرامگاه شیخ شناخته می شود. بنای مقبره، با توجه به تخریب هایی که در طول زمان متحمل شده بود، در سال ۱۳۹۰ توسط پایگاه شهر بلقیس مورد مرمت و بازسازی قرار گرفت. این آرامگاه، نه تنها محل دفن یکی از بزرگان شعر و عرفان ایران است، بلکه با معماری ساده و در عین حال دلنشین خود، محلی برای تأمل و ارتباط با میراث فرهنگی و معنوی گذشته فراهم می آورد.

گورستان شهر بلقیس: بازتاب حیات اجتماعی و باورها

در کنار ساختارهای زنده شهری و دژهای مستحکم، گورستان شهر بلقیس اسفراین نیز بخش مهمی از هویت تاریخی و اجتماعی این شهر را بازتاب می دهد. این گورستان، که امروزه در خارج از حصار ضلع شرقی و با وسعتی بالغ بر ۱۰ هکتار قرار دارد، میزبان تدفین هایی از ادوار گوناگون اسلامی است و لایه های پنهان از باورها و حیات اجتماعی مردمان گذشته را آشکار می سازد.

شواهد تاریخی

تنها منبع تاریخی که به طور مستقیم به محل این گورستان اشاره می کند، کتاب «وفیات الاعیان» نوشته ابن خلکان (۶۰۸–۶۸۱ هجری قمری) است. ابن خلکان در نوشته های خود ذکر می کند که قبر ابوعوانه، یکی از حفاظ و علمای برجسته حدیث، در داخل شهر اسفراین و در سمت چپ دروازه نیشابور قرار دارد. در کنار او، قبر ابی نعیم عبدالملک بن الحسن الازهری اسفراینی نیز در همان مشهد واحد قرار گرفته است. او همچنین به وجود قبر ابی اسحاق الاسفراینی و در کنار او قبر استاد ابی منصور بغدادی، امام فقیه و متکلم، در سمت راست دروازه نیشابور اشاره می کند.

یکی از نکات قابل توجه در متن ابن خلکان، اشاره به دفن چهل نفر از فقها و متکلمان مذهب شافعی در این قسمت از گورستان است. این موضوع نشان دهنده اهمیت علمی و مذهبی شهر اسفراین در قرون اولیه اسلامی و جایگاه آن به عنوان مرکزی برای علمای شافعی مذهب است. یافته های باستان شناسی نیز وجود این گورستان را که در منابع تاریخی ذکر شده، تأیید می کند.

وجود تدفین های مختلف از ادوار گوناگون اسلامی در این گورستان، به باستان شناسان و تاریخ دانان این امکان را می دهد که الگوهای تدفین، باورهای مذهبی و حتی ساختار اجتماعی مردمان بلقیس در طول زمان را مورد مطالعه قرار دهند. هر قبر، روایتی ناگفته از زندگی، مرگ و باورهای یک فرد از گذشته های دور را در خود پنهان کرده است و این گورستان، به معنای واقعی کلمه، بازتاب دهنده حیات و ممات یک جامعه کهن است.

هنر و صنایع دستی مرتبط با ساختارها: جلوه های نبوغ بلقیس

شهر بلقیس اسفراین، نه تنها به دلیل ساختارهای عظیم معماری اش مورد توجه قرار گرفته، بلکه به عنوان کانون هنر و صنایع دستی نیز، جلوه های بی نظیری از نبوغ مردمانش را به نمایش می گذارد. کاوش های باستان شناسی، قطعاتی از تزئینات و اشیاء هنری را آشکار ساخته که هر یک، داستانی از ذوق، مهارت و پیشرفت فنی این شهر باستانی را روایت می کنند.

گچ بری ها

هنر گچ بری، به عنوان یکی از تزئینات وابسته به معماری، در هر دوره تاریخی شکل و شیوه خاص خود را داشته است. در شهر بلقیس اسفراین، گچ بری های بی نظیری در بخش شارستان و به ویژه در محدوده معروف به تپه منار (مسجد جامع)، کشف گردیده است. این آثار، که در روی ساختارهای قرون سوم و چهارم هجری و از داخل دو فضای صحن دار (احتمالاً دوره ایلخانی) به دست آمده اند، نمونه های چشم نوازی از تزئینات دوره ایلخانی هستند. گچ بری ها با طرح های برهشته و دندان موشی، شاهدی بر ذوق هنری و توانایی بالای استادکاران آن دوران است که فضای معنوی مسجد را با زیبایی بصری در هم آمیخته اند.

کاشی کاری

هنر کاشی کاری در شهر بلقیس، از شکوفایی و رونق بالایی برخوردار بوده و در بناهای شاخص شهر به کار می رفته است. کاشی های کشف شده از بلقیس را می توان به سه نوع اصلی تقسیم کرد:

  1. کاشی های زرین فام: این نوع کاشی، که از فاخرترین انواع کاشی محسوب می شود و لعاب آن با استفاده از لاجورد، شنگرف، نقره، طلا و مس تهیه می شد، ابتدا در قرن پنجم هجری ساخته شد و کاربرد آن در دوره ایلخانی به اوج خود رسید. نمونه هایی از این کاشی ها در داخل و ورودی ضلع شمالی ارگ یافت شده اند که اغلب با نقوش هندسی، گیاهی و اشعار فارسی به خط نسخ مزین هستند.
  2. کاشی های خمیر شیشه: کاشی های بزرگی از جنس خمیر شیشه که با خط ثلث برجسته مزین شده و سطح آن ها را لعاب فیروزه ای پوشانده است. این نوع کاشی نیز از ورودی و داخل ارگ به دست آمده است.
  3. کاشی های ساده یکرنگ: این کاشی ها با لعاب های یکرنگ (لاجوردی، سفید، فیروزه ای) و در اشکال و اندازه های مختلف (مربع، مثلث، شش ضلعی) یافت شده اند و پراکندگی بیشتری در بخش شارستان دارند.

این تنوع در کاشی کاری، نشان از سطح بالای هنر و فناوری در این شهر و تأثیرپذیری آن از سبک های مختلف هنری در طول تاریخ است.

موزاییک سازی

یکی از یافته های منحصربه فرد در کاوش های بلقیس، کشف یک قطعه موزاییک سفالی مربع شکل به ابعاد ۹×۹ سانتی متر است. این موزاییک با نقوش برجسته قالبی تزئین شده و در پشت آن شیاری ملایم برای درگیری با ملات ایجاد شده است. نقشمایه روی این قطعه، که از دو طاق نما با قوس هلالی متصل به هم و نخلک های تزئینی (پالمت) تشکیل شده، به سرعت آرایه های معماری دوره ساسانی را به ذهن متبادر می کند. این طاق نماها نه تنها در گچ بری ها و نمای خارجی کاخ های ساسانی (فیروزآباد، بیشاپور، طاق کسری) متداول بودند، بلکه بر روی ظروف نقره ای این دوره نیز نقش شده اند. این یافته، نمایانگر تداوم سنت های هنری پیش از اسلام در دوره اسلامی و تبادلات فرهنگی گسترده است.

فلزگری

شواهد باستان شناسی در شهر بلقیس، حاکی از رونق چشمگیر صنعت فلزگری در دوران اسلامی، به ویژه در دوره های سلجوقی و ایلخانی است. مردمان بلقیس با دانش ذوب فلزاتی همچون مس، آهن، نقره و مفرغ آشنا بودند. آن ها کانی مس را از کانسارهای همجوار، مانند کوه های پشت بره در جنوب روستای اردین، استخراج و با آن ابزار و اشیاء فلزی می ساختند. وجود ظروف فلزی با امضای استادکاران اسفراینی، از جمله یک مشربه مفرغی ترصیع شده با مس و نقره به امضای استاد علی بن … اسفراینی که به سده ششم هجری تاریخ گذاری شده و در مجموعه های خارجی نگهداری می شود، نشان دهنده اوج شکوفایی این صنعت در بلقیس است.

آثار کشف شده شامل ابزار مفتولی، سلاح های آهنی و مفرغی مانند تبر و سرپیکان، و سایر اشیاء مانند سکه، آینه های گرد و دسته دار، مهره، زنگوله و میخ است. تمرکز بیشترین کارگاه های فلزگری در بخش شارستان و محدوده تپه منار بوده است که گواهی بر فعالیت گسترده این صنعت در قلب شهر است.

سکه

شهر اسفراین، از دوره ایلخانی به یکی از مراکز مهم ضرابخانه در منطقه خراسان بزرگ تبدیل شد. پیش از این دوره، هیچ سکه ای با ضرب اسفراین کشف نشده است، اما از زمان ایلخانان، این شهر به عنوان یک مرکز مستقل در ضرب مسکوکات مطرح می شود. کشف تعدادی از این سکه ها طی کاوش های باستان شناسی و نگهداری تعداد قابل توجهی در موزه های داخلی و خارجی، امکان مطالعه نام حاکم، محل و سال ضرب را فراهم می کند. اکثر این سکه ها مربوط به دوره ایلخانان مغول هستند، اگرچه تعدادی سکه از قرون سوم و چهارم قمری نیز یافت شده که جنبه تجاری داشته و ضرب اسفراین نبوده اند. این سکه ها، سندی معتبر بر اهمیت اقتصادی و سیاسی بلقیس در دوران ایلخانی است.

نساجی

یکی از یافته های جالب توجه در شهر بلقیس، کشف یک قالب سفالی از جنس گل پخته در ضلع شمالی ارگ است. این قالب، که متأسفانه در زمان کشف شکسته بود اما وصالی گردید، به ابعاد ۱۲×۸ سانتی متر است و در پشت آن یک برجستگی برای گرفتن تعبیه شده است. سطح قالب با نقوش اسلیمی حکاکی شده است. می توان احتمال داد که این شیء یک قالب سفالی بوده که ساکنان شهر تاریخی بلقیس از آن برای نقش اندازی پارچه های قلمکار استفاده می کرده اند. این قالب با توجه به تکنیک ساخت و همجواری با مواد مربوط به سده های ششم تا هشتم هجری، به دوره سلجوقی-ایلخانی تاریخ گذاری می شود.

این کشف، نشان دهنده وجود صنعت نساجی و چاپ پارچه در بلقیس است. با وجود عقیده برخی که نقاشی روی پارچه را پس از حمله مغول و ورود کالاهای چینی رایج می دانند، شواهدی از متون تاریخی (مانند کتاب جوامع احکام النجوم) نشان می دهد که این شیوه کار، از جمله تهیه پارچه های قلمکار، قبل از حمله مغول و در دوره سلجوقی نیز مرسوم بوده است. حمایت خوانین مغول از پارچه های منقوش چینی، ایرانیان را نیز به ابداع نقاشی روی پارچه و قلمکار تشویق کرد و این هنر در دوره صفویه به اوج خود رسید. کشف این قالب در بلقیس، تاییدی بر نقش این شهر در این پیشرفت های هنری است.

نتیجه گیری: بلقیس، یک موزه زنده از معماری و تاریخ ایران

شهر بلقیس اسفراین، با تمامی ساختارهای مهم و متنوع خود، یک موزه زنده و پویا از معماری، هنر و تاریخ ایران زمین محسوب می شود. از ارگ باشکوه و دژ مستحکم آن که قلب تپنده شهر بود، تا شارستان به عنوان کانون زندگی شهری، و مسجد جامع (تپه منار) که نقش محوری در حیات معنوی و فرهنگی ایفا می کرد، هر گوشه از این شهر باستانی داستانی از شکوه و مقاومت را روایت می کند. کشف کوره سفالگری، آب انبارهای هوشمندانه، مقبره شیخ آذری و گورستان وسیع آن، هر یک پرده از لایه های پنهان تمدن و نبوغ مردمان بلقیس برمی دارند.

یافته های هنری و صنایع دستی، از گچ بری ها و کاشی کاری های ظریف گرفته تا موزاییک سازی، فلزگری و شواهد نساجی و سکه زنی، همگی گواه سطح بالای دانش، ذوق و مهارت های فنی در این شهر کهن هستند. بلقیس نه تنها یک محوطه باستانی است، بلکه سند زنده ای از تداوم فرهنگی، هنری و معماری ایران در طول اعصار است که نشان می دهد چگونه مردمان این سرزمین با سختی ها و حملات متعدد مواجه شده و بارها شهر خود را بازسازی و آباد کرده اند.

این میراث ارزشمند ملی، نیازمند حفاظت، کاوش های مستمر و معرفی هرچه بیشتر به جهانیان است. با هر قدم در این شهر تاریخی، بازدیدکننده می تواند خود را در دل تاریخ ببیند و حس همراهی با مردمان گذشته را تجربه کند. بلقیس اسفراین، با گنجینه های معماری و هنری خود، مقصدی الهام بخش برای هر علاقه مند به تاریخ، باستان شناسی و فرهنگ غنی ایران است و بازدید از آن، تجربه ای فراموش نشدنی را رقم خواهد زد.

آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "ساختارهای مهم شهر بلقیس اسفراین: بررسی جامع آثار باستانی" هستید؟ با کلیک بر روی گردشگری و اقامتی، آیا به دنبال موضوعات مشابهی هستید؟ برای کشف محتواهای بیشتر، از منوی جستجو استفاده کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "ساختارهای مهم شهر بلقیس اسفراین: بررسی جامع آثار باستانی"، کلیک کنید.